یادها رفتند و ما هم می رویم از یادها ، کی پر کاهی بماند در میان بادها ؟
هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز میشود ولی ما اغلب چنان به در بسته چشک می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم . (هلن کلر)
بسیاری از مردم لایه ی نقره را در انتظار طلا از دست می دهند .
فقط دریا دلش آبی تر از من بود ، و من از دریا ، دلم دریا ، فقط این را ندانستم ! چرا گشتم چنین تنها تر از تنها ! به هر آبی شدم آتش ، به هر آتش شدم آبی ، به هر آبی شدم ماهی ، به هر ماهی شدم دامی ، به هر نامحرمی ساقی ، به هر ساقی می باقی و تو این را ندانستی ! چرا گشتم چنین عاصی ؟
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
.: Weblog Themes By Pichak :.